گالری دانش

مطالب جذاب و گوناگون را در این سایت جست و جو کنید.

گالری دانش

مطالب جذاب و گوناگون را در این سایت جست و جو کنید.

در این سایت مطالب جذاب و گوناگونی وجود دارد که به صورت نوشته یا عکس نوشته دیده می شود.
وشامل انواع موضوعات علمی ادبی خنده دار و غیره می شود.

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است

جوک های خنده دار

علیرضا مرادزاده | چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۳ ق.ظ

جوک خنده دار



میدونین فرق کلاغ با قناری چیه ؟!
هیچ فرقی ندارن ، فقط قناری سنتی میخونه کلاغ راک !

♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس های جدید خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یارو مغازه ساندویچی باز کرده با دوتا کارگر
بعد کارت ویزیت چاپ کرده :
” ساندویچ فلان با مدیریت اصغر…”
مدیرعامل اپل این قدر احساس مدیریت نداره !

♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس های جدید خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

به بعضیا باید گفت :
عزیزم نصف آفریقا رو من سیاه کردم ، زغالتو بنداز اونور !

♦♦♦♦♦♦♦♦اس ام اس های جدید خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

فقط یه ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ﻳﻪ ﺩﻝ ﺳﻴﺮ ﻏﻴﺒﺖ ﻣﻴﻜﻨﻪ
ﻭ برای عالم و آدم ﺣﺮﻑ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﺭﻩ و آﺧﺮﺷﻢ ﻣﻴﮕﻪ :
ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﻪ!ما به کسی کاری نداریم!
هر کی ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ زندگی میکنه !

به ادامه مطلب بروید

  • علیرضا مرادزاده

شکلات خوش مزه

علیرضا مرادزاده | چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ

                      داستان خنده دار شکلات




یکی از دوستام تعریف می کرد : “با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.

یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی.

خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.

اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…

رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟

گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!


  • علیرضا مرادزاده

یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد

علیرضا مرادزاده | دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۷ ب.ظ

یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد


این داستان کاملا واقعیه و بسیار غم انگیز


برای خواندن داستان به ادامه مطلب بروید.

  • علیرضا مرادزاده

داستان خنده دار میمون ها و کلاه فروش

علیرضا مرادزاده | دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ

داستان خنده دار میمون ها و کلاه فروش


خیلی با حاله





کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت، تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند؛ لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون را دید که کلاه را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد؟!؟! در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد و میمونها هم کلاهها را به طرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که نوه از همان جنگل میگذشت ، در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت و میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت ولی میمون ها این کار را نکردند. یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از سرش برداشت و سیلی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری؟!؟!؟! 
  • علیرضا مرادزاده

عکس بسیار خنده دار

علیرضا مرادزاده | يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۳ ب.ظ

عکس بسیار خنده دار



ای بد بخت...!!



این فیلمش تکراریره زیاد دیدم....!!


به ادامه مطلب بروید

  • علیرضا مرادزاده

دقت کنید

علیرضا مرادزاده | يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۲ ب.ظ

به این تصویر نظر بدید.



  • علیرضا مرادزاده

مورد داشتیم

علیرضا مرادزاده | شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ق.ظ

مورد داشتیم...!!



مورد داشتیم:
دختره رفته مهمونی , تا اومده از تو چکمش بیاد بیرون مهمونی تموم شده !
.
.
.
  
مورد داشتیم دختره ماشینش پنچر شده،رفته کاپوتو داده بالا :|
.
.
.

برای دیدن بقیه به ادامه مطلب بروید.

  • علیرضا مرادزاده

دقت کردید

علیرضا مرادزاده | شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

دقت کردین!؟


دقت کردین وقتی نوبت ما میشه نون بگیریم
همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره ؟

 

•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••

 

دقت کردین هرچیزی در حالت تست درست کار میکنه
و همون چیز در حال استفاده و یا معرفی به دیگران آبرو و حیثیتت آدمو میبره ؟

 

•••••••••• مطالب طنز و خنده دار ••••••••••

 

تا حالا دقت کردین ۵ دقیقه خواب دم صبح
۵ برابر ۵ ساعت خواب شب حال میده ؟




ادامه رو در ادامه مطلب ببینید

  • علیرضا مرادزاده